كوچكترين فرزند خانواده با 10سال اختلاف سني نسبت به برادرش از ساعت 8صبح يا عنوان جوانترين دانشجوي دكتري در تاريخ دانشگاه تهران را به دوش ميكشد و يا بهعنوان استاد، دروس صرف و نحو عربي را تدريس ميكند. بعدازظهرهايش هم به تمرين تخصصي در رشته ورزشي پاركور و يا كار روي يكي از مقالههاي علمياش ميگذرد؛ شبها هم دوساعتي براي كلاس پرطرفدار مجازياش وقت ميگذارد. خودش ميگويد: «از ۲۴ ساعت روز واقعا به غير از خواب و ناهار، كل آن را در حال فعاليت هستم و اين فعاليت ممكن است قرآن، پاركور، شعر و يا مباحث عربي و رشته خودم باشد». وي كه به اجراي 40-30 روش حفظي تسلط كامل دارد و ۱۱۴ روش را نيز بالقوه در خاطر دارد، 2 مقام كشوري در رشته پاركور را از آن خودش كرده و معتقد است كه همه جوانهايي كه حافظ قرآن هستند ميتوانند هركاري كه حلال باشد را در زندگي انجام دهند.
- از نخستين خصلت و استعداد خودت كه به آن پي بردي برايمان بگو!
من كوچكترين فرزند خانواده با 10سال اختلاف سن نسبتبه برادر دومام هستم. داييام سال ۶۳ مفقودالاثر شد. ايشان سيدسعيد سيدعلي نام داشت. ۱۳ سال مفقودالاثر بود تا سال ۷۶ كه شناسايي شد و پيكرش به كشور بازگشت. من ۶ ماه بعد به دنيا آمدم و به همين دليل نام من را محمدسعيد گذاشتهاند. چون خيلي با فاصله از ديگر بچههاي خانواده به دنيا آمده بودم همه به من توجه ميكردند. از كودكي نقل مجلس و سر و زباندار بودم. يادم ميآيد هفتساله كه بودم از سرويس مدرسه جا ماندم و با دوستم سوار تاكسي شديم. وقتي كرايههايمان را به راننده داديم پول دوستم كهنه بود و راننده آن را قبول نكرد. با آن سن كم شروع كردم به گفتن اينكه خود شما تاكسيها اين پولهاي كهنه را از مردم ميگيريد و به ديگران ميدهيد و خلاصه آنقدر براي راننده شيرينزباني كردم كه ما را تا دم منزل رساند و هيچ پولي هم از ما نگرفت و آخر هم قانع شد كه مقصر اين پولهاي كهنه خودشان هستند. خلاصه اينكه بعضي استعدادها ذاتي هستند و استعداد سخنوري و اجتماعيبودن من هم يكي از همانهاست. البته حالا كه فكرش را ميكنم قديمترها اجتماعيتر بودم مثلا 3-2 روز به خانه داييها يا عمههايم و يا حتي منزل پدر زنداييام ميرفتم اما الان شايد خجالت بكشم بيشتر از 2 ساعت يك جا بمانم.
- از چه زماني تو را تشويق كردند قرآن را حفظ كني؟
چون مادرم مدرس قرآن كريم و برادرم هم حافظ موضوعي قرآن است، خانواده ما جو مذهبي دارد. از همان دوران خردسالي هم خانوادهام دوست داشتند در محيط سالمي تربيت شوم به همين منظور پدرم من را به مهد قرآن فرستاد. در اين مهدها علاوه بر دروس مقدماتي كه به كودكان آموزش ميدهند آنها را با روخواني و حفظ قرآن نيز آشنا ميكنند و همان زمان شروع خوبي براي علاقهمندشدن من به قرآن بود، علاوه بر اينكه مادرم هميشه از 2 برادر بزرگتر من تعريف ميكرد مثلا به من گوشزد ميكرد كه وقتي برادرت همسن تو بود 50 آيه از سوره بقره را حفظ بود و من را تشويق ميكرد كه بيشتر و بهتر از برادرم مفاهيم قرآن را ياد بگيرم. يكي از همسايههايمان حافظ كل بود و من در يك تابستان با كمك او 10صفحه از قرآن را حفظ كردم اما با شروع مدرسه مجبور شدم آن را رها كنم.
- حفظ قرآن لطفي است كه به هر فردي نميشود؛ فكر ميكني اين لطفي كه شامل حال تو شده را مديون چهكسي هستي؟
سال سوم مدرسهام با يكي از همكلاسيهايم به نام سپهر رستمي آشنا شدم. او كمي دچار معلوليت بود و در انجام كارهايش كمي كندتر از بقيه عمل ميكرد. دست بر قضا معلمام او را كنار من نشاند، من نيز تكاليف كلاسياش را ميديدم و با مادرش هماهنگ ميكردم. اگر جزوهاي ميخواست به او ميدادم، از او امتحان ميگرفتم و.... تمام سال سوم مدرسه را كنار او بودم. خب سن كميداشتم و با اينكه سپهر را خيلي دوست داشتم اما خسته شده بودم. با خودم ميگفتم خدايا چرا از بين اين همه دانشآموز، من بايد كنار سپهر بنشينم؟ سال چهارم زماني كه وارد كلاس شديم معلم جديدي برايمان گذاشته بودند. وقتي از بچهها پرسيد آقاسپهر را كجا بنشانيم همه بچهها گفتند كنار محمدسعيد و اين شد كه يك سال ديگر او كنار من نشست و تمام كارهايش با من بود. تا بعد از امتحانهاي خرداد يك روز پدرش با يك جعبه شيريني و يك جايزه آمد به خانه ما و گفت من و مادر سپهر هميشه شما را دعا ميكنيم. 9 روز بعد من با مؤسسه جامعهالقرآن آشنا شدم و مسير زندگيام كاملا عوض شد كه حتم دارم نتيجه دعاي پدر و مادر سپهر و تلاش پدر و مادرم بوده است.
- خودت دوست داشتي قرآن را حفظ كني يا به پيشنهاد خانواده حافظ شدي؟
يك روز مادرم از خانه همسايهمان آمد و گفت آنها ميخواهند پسرشان را بگذارند كلاس قرآن كه البته مسيرش ميدان امامحسين بود و تا منزل ما خيلي فاصلهداشت. ما ساكن محله كن بوديم و حدودا يك ساعت راه بود. خب اول تابستان بود؛ درست وقتي كه من براي كل تابستانم نقشه فوتبال بازيكردن با بچههاي محلهمان را كشيده بودم. ابتدا با پيشنهاد مادرم مخالف بودم اما مادرم گفت يك هفته بروم و اگر خوشم نيامد ديگر ادامه ندهم. همان جلسه اول چند حافظ قرآن را روبهروي ما گذاشتند و گفتند از آنها سؤال قرآني بپرسيم. من هم پرسيدم كدام همسر امام به 11امام محرم است و به يكي از آنها نيست؟ مجري از سؤالم خوشاش آمد و نخستينبار كه در جلسات قرآني تشويق شدم آنجا بود و من از همان جا شيفته مؤسسه شدم. بعد از يك ماه، پدرم گفت سعيد جان، الان يك جزء را حفظ كردهاي من هم جايزهاي را كه ميخواستي برايت ميگيرم. اگر ميخواهي ميتواني ديگر به كلاس حفظ نروي. گفتم نه، خودم خوشم آمده است، اين شد كه سال پنجم ابتدايي را مدرسه نرفتم و به جاي آن از ساعت 7صبح تا يك بعدازظهر كلاس حفظ قرآن و مفاهيم را گذراندم و مفاهيمي را ياد گرفتم كه الان آنها را بهعنوان استاد به ديگران تدريس ميكنم. در هر آزموني كه بهصورت دورهاي از ما ميگرفتند در رقابت با افرادي كه 20-10 سال بزرگتر از خودم بودند اول يا دوم ميشدم.
- چطور تبديل شديد به كوچكترين دانشجوي دكتري تاريخ دانشگاه تهران؟
تأثيرات حفظ قرآن بلافاصله در زندگيام خودش را نشان داد. سال اول راهنمايي وقتي دوباره به مدرسه برگشتم در شوراي مدرسه، بچهها خودشان من را انتخاب كردند. پيشرفت تحصيليام نيز بسيار زياد بود. زماني كه ما آن حجم از كتابالهي را حفظ ميكنيم، ديگر حفظ كتابهاي درسي كار سختي نيست؛ همانطور كه من يكشبه كتاب حرفهوفن را خواندم و 19 شدم. بعد از آن هم دوباره 2سال را بهصورت غيرحضوري خواندم. بعد از آن متوجه شدم من 13ساله هم ميتوانم با خواندن چند كتاب از دروس رشته الهيات و شركت در آزمون كارشناسي(البته اگر يكسوم امتياز نفر اول كنكور را ميآوردم) مدرك ليسانس بگيرم. علاوه بر آن امتياز، آزمون حفظ كشوري هم از ما ميگرفتند كه آن را هم با موفقيت گذراندم و براي اين مدرك فقط حدود ۸۰واحد و در حد يك ليسانس در مؤسسه تبيان خدمت دكتر شاهرودي درس خواندم. بعد از آن در كنكور كارشناسيارشد رشته الهيات شركت كردم. حافظان قرآن غيراز آزموني كه از آنها براي دريافت ليسانس اخذ ميشود، مجددا بايد مثل ديگر داوطلبان كنكور كارشناسيارشد، آزمون فوقليسانس را بگذرانند. در كنكور كارشناسيارشد رشته الهيات در سال ۹۲، رتبه چهارم را كسب كردم. در رشته ادبيات عرب كنكور كارشناسي ارشد دانشگاه آزاد نيز رتبه دوم را كسب كردم. آن زمان كوچكترين دانشجوي ارشد رشته الهيات و تمام رشتههاي ديگر محسوب ميشدم. تا سال۹۴ دوره ارشد طول كشيد. در كنكور دكتري سال۹۴ بين ۲۵۰۰نفر رتبه دوم را كسب كردم و الان هم دانشجوي ترم دوم رشته الهيات دانشگاه تهران (بهعنوان كوچكترين دانشجوي مقطع دكتري در تاريخ دانشگاه تهران) هستم.
- ورودت در سن پايين به دانشگاه برايت مشكلي ايجاد نكرد؟
راستش قبلا نگاه بعضي اساتيد دانشگاه تهران به حفاظ قرآن كريم منفي بود اما الان رابطه خيلي خوبي داريم و الحمدلله از محضرشان استفاده ميكنم. بعد از اينكه در ارشد، ترم ۲ و ۳ را گذراندم و آشنايي خوبي با اساتيد پيدا كردم و آنها هم از من شناخت پيدا كردند خيلي بهتر شد. ديگر من را مثل يك كودك نگاه نميكردند و همين نگاه پيش رفت تا الان كه به ترم دوم دكتري رسيدهام. ۱۵ سالم بود كه وارد دانشگاه در مقطع ارشد شدم و تا با حال و هواي دانشگاه آشنا شوم 8-7ماه طول كشيد. البته اينگونه نبود كه نمرههايم مثلا ۱۱ و ۱۲ شود، در ارشد با همه بديهايش معدلم 5/17 بود و در سطحA قرار ميگرفت. منظورم از در محيط قرار گرفتن از لحاظ علمي نيست، منظورم كارايي الان خودم است. حسرت ميخورم كه چرا يك سال اول مقاله علمي- پژوهشي نداشتم. هركسي خود را بهنحوي با گذشته ميسنجد و اينها براي من حسرت محسوب ميشوند. آن زمان به هركاري گذشته باشد بالاخره زمان از دست رفته است. در آن يك سال ميتوانستم مطالب بيشتري بخوانم.
دوست دارم آنهايي كه فكر ميكنند ما به واسطه يك كار ساده به اين نقطه رسيدهايم بدانند حفظ قرآن من يك سال و 3ماه طول كشيد؛ يك سال و 3 ماهي كه شامل روزي 6 ساعت كلاس و روزي 4 ساعت مطالعه در خانه بود. مدرك ليسانسي كه به ما دادهاند سهميهاي نبوده. وقتي ساعاتي را كه براي حفظ قرآن صرف كردهام حساب كردم معادل ساعات لازم براي گذراندن ۱۳۰ واحد درسي شد. رشتهام الهيات است و اصل الهيات هم دانستن قرآن است پس كاملا مرتبط هستند. فقط هم بهخاطر حفظ به ما مدرك ندادهاند بلكه بايد تمام دروس را ميگذراندم و بعد ليسانسم را ميگرفتم، حتي اگر سهميه ليسانس را هم گرفته باشم، چطور توانستهام در فوقليسانس بدون سهميه رتبه ۴ و در دكتري رتبه۲ را كسب كنم؟
- اينطور كه بهنظر ميرسد فرد باهوش و باپشتكاري هستي كه به اين موقعيت رسيدهاي. خودت عامل اصلي موفقيت در راهي كه طي كردهاي را چه ميداني؟
هر دو را كنار ميگذارم و ميگويم حفظ قرآن كريم تنها عامل موفقيتم بوده، هر قدر هوش و پشتكار داشته باشيد اگر خداوند نخواهد و به شما توفيق داده نشود نميتوانيد از آنها استفاده كنيد. سعي كردهام هيچگاه خود را تافته جدابافته ندانم. اگر به جايي رسيدهايد خدا خواسته و هر موقع هم بخواهد ميتواند همان چيز را از شما بگيرد.
به هركس كه اين مطلب را ميخواند توصيه ميكنم هر قدر ميتوانيد قرآن بخوانيد، روخواني قرآن خوب است ثواب دارد اما به اين معنا نيست كه يك صفحه قرآن بخوانيد و آن را كنار بگذاريد. يك صفحه قرآن بخوانيد معاني و تفسير آن را هم ببينيد و راجع به آن فكر كنيد، بعد از آن قرآن را هم حفظ كنيد. با اين روش، قرآن راهنما ميشود و وقتي كار اشتباهي كنيم ميدانيم كه اشتباه است. اگر اشتباه كنيم و از آن ناراحت شويم خيلي بهتر از آن است كه اشتباه كنيم و از اشتباه خود خوشحال باشيم. ۹۵درصد حافظان قرآن، سال حفظشان را بهترين سال عمرشان ميدانند؛ چراكه انس با قرآن و فضاي پاك قرآن روي هر كسي تأثير ميگذارد.
- مشكلات زندگيات را چطور پشتسر ميگذاري؟
من هيچ كاري را مشكل نميدانم و از همان زمان كه يك حافظ قرآن شدم به همه حافظان قرآن ميگويم كه ما يكبار كار سختمان كه حفظ قرآن بوده را پشت سر گذاشتهايم و از اين به بعد هر كاري كه روبهرويمان باشد را ميتوانيم انجام دهيم، فقط نبايد خود را دستكم گرفت. در بحث تدريس ميتوانستم بگويم الان ۱۷سالم است و تا ۳۰سالگي فرصت دارم اما فكر كردم چون دانشجوي دكتري هستم بايد مانند ديگر دانشجويان دكتري و با همان كيفيت تدريس كنم. الحمدلله تا الان هم كلاسهاي حضوري و مجازي خوبي داشتهام. سعي كردهام نكتهسنج باشم و به كلاس صرفا بهعنوان آموزش يك مطلب نگاه نكنم. با اين رويكرد تحصيل كردم كه قرار است در آينده آن مطلب را براي افراد ديگري تدريس كنم و هر نكتهاي يك زماني برايم مفيد خواهد بود. قبل از شروع تدريس، اين نكته را در ذهن داشتم. تمام نكات را وقتي ميشنيدم با خود ميگفتم الان كه براي من «چرا» ايجاد شده براي شاگرد من هم «چرا» ايجاد ميشود، به همين دليل سعي كردم از ابتدا پايه خوبي براي خود شكل دهم.
- هركاري كردم به بركت قرآن بود
در مسابقات كشوري بنياد شهيد در رشته حفظ كل رتبه سوم، در آزمونهاي كشوري وزارت ارشاد در رشته حفظ ۲۰ جزء و حفظ كل، رتبه اول، در مسابقات استاني اوقاف استان البرز رتبه دوم و در مسابقات كشوري دانشآموزي هم رتبه پنجم را كسب كردم. بيش از ۲۰۰ برنامه در شهرهاي مختلف در 6-5سالي كه حافظ هستم اجرا كردهام. يكبار سال۹۰ بهعنوان گروه حفاظ آموزش و پرورش و يكبار هم در سال۹۱ در گروه حفاظ، خدمت مقام معظم رهبري برنامه اجرا كرديم. در شبكههاي مختلف صداوسيما، برنامههاي مستند ستارهها، صبح بخير ايران و... شركت داشتهام. البته اينها جزو افتخاراتي است كه براي آشنايي ديگران با بركات قرآن انجام دادهام. در فستيوال فري رانينگ كشوري پاركور دوم شدم و شهريور امسال نيز رتبه اول كشوري را كسب كردم.
- چرا پاركور را انتخاب كردم
پاركور به فرانسه يعني هنر جابهجايي، يعني رفتن از نقطه الف به نقطه ب در سريعترين زمان. سريعترين زمان، ممكن است با غلتزدن، شيرجه زدن و... اتفاق بيفتد. در كنار پاركور، Free Running قرار ميگيرد، يعني رفتن از نقطه الف به نقطه ب، با زيباترين حركت. با پاركور از ۱۳سالگي آشنا شدم. من اولا اين ورزش را دوست داشتم و بهعنوان علاقه ورزشيام به سمت آن رفتم و دوم اينكه ميخواستم ثابت كنم بهعنوان يك حافظ قرآن ميتوانم در رشته ديگري غير از حفظ و قرائت قرآن كه دوست دارم و حلال است فعاليت داشته باشم. چقدر خوب است درنظر دوستاني كه شايد اصلاً با قرآن كريم مأنوس نباشند بتوانم تأثير گذاشته باشم، البته بهخاطر كنكور ارشد پاركور را مدتي كنار گذاشتم، ولي دوباره چند سالي است كه آن را بهصورت تخصصي دنبال ميكنم. تاكنون به افراد بسياري ثابت كردهام كه يك حافظ قرآن ميتواند پاركور كار باشد، خوش بگذراند و تمام تفريحات سالم را انجام بدهد. شب عاشوراي امسال دوستم كه تنها بود خواهش كرد با هم تمرين پاركور كنيم. من قبول كردم اما در نهايت طوري شد كه اصلاً تمرين نكرديم. دوستانم شبهاتشان را پرسيدند و من جواب دادم. براي قرآن فرقي نميكند؛ پاركوركار يا هر قشري باشيم تأثير خود را روي ما ميگذارد.
- براي هم سن و سالهاي خودم
دست نوشته محمد سعيد بيلكار براي جوانها: بچه كه بودم، دوست داشتم فوتباليست شوم. فكر ميكنم آرزوي بيشتر پسر بچهها هم همين است. بزرگتر كه شدم فهميدم درست است كه خودمان آيندهمان را ميسازيم اما عوامل مختلفي روي اين آينده تأثير ميگذارد و چه بسا شايد يك عامل سبب تغيير كلي جهت آيندهمان شود. حفظ قرآن در آينده من، بزرگترين تغيير را ايجاد و به كلي مسير مرا عوض كرد. مانند اين بود كه شما چندصد كيلومتر از يك مسير را رفته باشيد بعد شخصي كه در كنار خيابان ايستاده، به شما بگويد كه مسير بهطور كلي چيز ديگري است. خدا را شكر، من زود متوجه شدم كه بايد مسيرم را تغيير دهم و سبب آن نيز حفظ قرآن در سن بسيار مناسب، يعني ١١سالگيام بود.
دوست عزيزي كه اين متن را ميخواني! يقينا در ذهن تو هدفي وجود دارد و مهمترين چالش در زندگيات رسيدن به اين هدف است. اين خيلي عالي است؛ تنها توصيهام اين است كه بگذار هدفت، هدف بماند و تبديل به آرزوي برباد رفته نشود و اينكه اگر يك موقع فهميدي كه هدفت، چيزي نبوده كه ميخواستي، نترس. مسيرت را تغيير بده. منتها اين بار با ديد بازتر و با توكل به خداوند و توسل به ائمه اطهار(ع). زيرا هدف اصلي و (به تعبير صحيح تر، دانش اصلي براي ادامه راه) «نورٌ يقذفهالله في قلب من يشاء» است؛ نوري كه خداوند در قلب هر كس كه خود بخواهد، قرار ميدهد.
دوست عزيزي كه هدفي براي زندگيات نداري! مطمئن باش سكويي كه الان روي آن ايستادهاي، پايينترين سكويي است كه ميتواني داشته باشي. هيچكس با وقت گذراني و هدردادن وقتش به جايي نرسيده است. هيچكس بهطور اتفاقي، دانشمند، وكيل، بازيگر و فوتباليست نشده و اگر كسي بهطور شانسي به اين عناوين رسيده باشد، يقينا در تعريف واقعي اين عناوين نميگنجد و خيلي سريع از حافظه «تاريخ» كه به قول يك استاد بزرگوار، راستگوترين داور اين عالم است، فراموش ميشود.
- چطور در دورههاي حفظ جامعهالقرآن شركت كنيم
مدير و مؤسس مؤسسه جامعه القرآن حجتالاسلام والمسلمين حاج سيدمحمدمهدي طباطبايي پدر سيدمحمدحسين طباطبايي (علمالهدي) است كه سالها پيش توانست بهعنوان خردسالترين حافظ كل قرآن، با تخصصهاي ويژه قرآني در محافل گوناگون داخل و خارج كشور بدرخشد و عناوين و مداركي را از بزرگان حوزه علميه و برخي دانشگاههاي داخل و خارج از كشور بهدست آورد.
افرادي كه علاقهمند به شركت در دوره حفظ قرآنكريم در اين مؤسسه هستند پس از سپري كردن دوره روخواني و روانخواني و همچنين تجويد سطح يك در دوره حفظ شركت خواهند كرد. قرآنآموزان در اين دورهها با شيوههاي مختلف حفظ، مرور و تثبيت قرآن كريم و همچنين ترجمه و مفاهيم آيات آشنا خواهند شد. دورههاي حفظ قرآن كريم در 2سطح برگزار ميشود. دوره تخصصي حفظ حضوري كه در 5 ترم متوالي (يك سال و 3ماه) طراحي شده است كه ترم اول آن بهصورت آزمايشي در تابستان هر سال برگزار ميشود و افرادي كه بتوانند دوره آزمايشي را با موفقيت سپري كنند براي حضور در دوره اصلي دعوت ميشوند.
پذيرفتهشدگان در دوره اصلي ملزم هستند هر روز در كلاسهاي حفظ و مفاهيم مؤسسه شركت كنند و در پايان دوره علاوه بر حفظ كل قرآنكريم با ترجمه، مفاهيم، مفردات و همچنين قواعد عربي (فن ترجمه) آشنا خواهند شد. دوره تخصصي حفظ نيمهحضوري در 12ترم متوالي طراحي شده است. افراد شركت كننده در اين دوره مطابق با اصول برنامهريزي مؤسسه در مدت زمان 12ترم (3سال) علاوه بر حفظ كل قرآن كريم با ترجمه و مفاهيم آيات نيز آشنا ميشوند. افراد شركتكننده در اين طرح ملزم هستد 2جلسه در هفته در كلاسها شركت كنند و طبق برنامه آموزشي ارائه شده از سوي اساتيد مؤسسه پيشروي داشته باشند. در هر دوره در پايان هر ترم امتحانهايي برگزار ميشود و در نهايت به افرادي كه موفق به كسب حد نصاب 75درصد نمره آزمون شوند گواهينامه حفظ اعطا خواهد شد.
نظر شما